کودکان استثنایی

تعريف كودك استثنايي :

كودك استثنايي اول يك كودك است ( انسان است با همه خصوصيات و صفات يك انسان ) و بعد كودكي است با خصوصيات و تفاوتهاي استثنايي نسبت به ساير كودكان . و همين ويژگيها و خصوصيات است كه معلمان و اوليا بايد خودشان را با آن سازگار كنند . 

در واقع بين تمام خصوصيات رواني و جسماني و تمام استعدادهاي مختلف هر فرد تفاوتهاي مشهودي موجود است پس مي توان گفت كه هر فرد نسبت به افراد ديگر استثنايي است و كلمه استثنايي بطور اعم و به معناي دقيق علمي خود نمي تواند فقط به گروههاي خاصي از افراد جامعه اطلاق شود .

بنابراين آنچه كه ما اصطلاحاً « كودك استثنايي » مي گوئيم بدين معناست كه كودك از نظر هوشي و جسمي و رواني و اجتماعي بميزان قابل توجهي نسبت به ديگر همسالان خود متفاوت مي باشد و نمي تواند بنحو مطلوب حداكثر استفاده از برنامه هاي آموزش و پرورش عادي ببرد .

در اينگونه كودكان واكنشها ، ويژگيهاي خاص دارد بدليل اينكه كودک رشد فكري كامل ندارد و بدليل اينكه نمي تواند بر رفتارهاي خود كنترل داشته باشد و يا اگر عمل خلافي از او سر زد احساس گناه و تقصير كند ، چون از نظر شخصيتي نارس و نابالغ است ، ناگزير نيازمند به توجه خاص و آموزش و خدمات   فوق العاده اي است .

به طور كلي اين كودكان را بايد از سه نظر مورد مطالعه قرار داد :

· آنهايي كه از بدو تولد به علت ناراحتيهاي ارثي و اختلالات مادرزادي بيماري مشخصي دارند مانند منگولها ،‌ هيدروسفالي و

   · كساني كه از ابتدا با وسايل تشخيصي مي توان به بيماري آنها پي برد . مانند : اختلالات غدد مترشحه داخلي ، دررفتگي مادرزادي لگن و

 · افرادي كه نقص عضو و بيماري آنها در طول رشد مشخص مي شود .

مانند : فج مغزي ، غقب ماندگي ذهني ، ضايعات و آسيبهاي مغزي مختصر كه باعث اختلال در خواندن ، نوشتن و . كودك مي شود . 

نكته مهمي كه در مورد آموزش كودكان استثنايي بايد خاطر نشان شود اين است كه پيروزي و موفقيت بيمار فقط به ميزان معلوليت بستگي ندارد بلكه ميزان توانائيهاي بيمار در به حركت درآوردن اعضاي سالم براي جبران قسمتهاي معلول ، ميزان فعاليت و پشتكار خودشان ، محيط خانواده و كارداني مربيان نيز در اين امر دخالت دارد .

طبقه بندي كودكان و نوجوانان استثنايي

كلي ترين طبقه بندي ، كه مورد قبول اكثريت متخصصان مي باشد عبارت است از تقسيم اين افراد به سه دسته بزرگ :

 1.  كودكان و نوجوانان كه به علت اختلافات هوشي و فعاليتهاي ذهني از كودكان عادي متمايزند . در اين دسته كودكان و نوجوانان عقب مانده ذهني و افراد تيز هوش قرار دارند .

 2.    كودكان و نوجواناني كه به علت اختلالات و ضايعات مغزي يا اختلالات عملي مبتلا به اختلالات رفتاري هستند . در اين دسته كودكان و نوجوانان ناسازگار يا دشوار قرار دارند .

  3.    كودكان و نوجوانان مبتلا به اختلالات و نقايص حسي و حركتي و اختلالات عملي رشد ، در اين دسته نابينايان و همچنين مبتلايان به اختلالات تكلمي ، اختلالات كنترل استنكترها و ناتوانيهاي حركتي قرار دارند . 

 × گروه اول ، بعضي از افراد مبتلا به نارسائي رشد قواي ذهني و كمبود فعاليتهاي ذهني هستند لذا نمي توانند در شرايط عادي با محيط خانوادگي ، تحصيلي ، اجتماعي ، شغلي سازش نمايند و عده اي بر عكس به علت داشتن هوش سرشار و فعاليتهاي ذهني عالي توسط افراد عادي درك نمي شوند و در نتيجه مسائل و مشكلاتي در سازش آنها با محيط پيش مي آيد .

 × دسته دوم را افرادي تشكيل مي دهند كه دچار اختلالات شخصيتي ، آشفتگيهاي عاطفي و اخلاقي هستند و به همين علت قادر به سازگاري با محيط خود نيستند . در اين دسته فعاليتهاي ذهني در حد طبيعي يا حتي ممكن است بيشتر از حد طبيعي باشد .

 × گروه سوم افرادي هستند كه به علت اختلالات و نقايص حسي و حركتي يا اختلالات عملي رشد از سازگاري عادي با محيط محروم هستند . در طبقه بندي فوق بايد به شدت و اهميت علائم و نوع اختلال رفتاري توجه كرد .

گروه بندي عقب ماندگي از نظر آموزشي ، تربيتي و درماني

از نظر آموزشي به كودكي مانده گفته مي شود كه بعلت استعداد محدود به روشهاي خاص آموزشي آموزش درماني نياز داشته باشند . آموزش درماني عبارت از مجموعه اصول آموزش روانشناسي و پزشكي است كه بتواند معلولين جسماني يا ذهني را تا حد امكان به عضو مفيد جامعه تبديل كند .

عقب مانده ها را از نظر درماني ، تربيتي و آموزشي به دو گروه بزرگ تقسيم مي كنيم :

الف عقب مانده هاي ذهني درمان نا پذير يا افراد پناهگاهي

ب عقب مانده هاي ذهني درمان پذير

اين دسته به نوبه خود به دو دسته ديگر تقسيم مي شوند :

– گروه آموزش پذير

– گروه تربيت پذير

( به كودكاني كه از نظر آموزشي ديرآموز هستند عقب مانده ذهني اطلاق نمي شود )

– گروه آموزش پذير :

افرادي كه هوشبهر آنان بين 51 تا 70 است آموزش پذير خوانده مي شوند . اين افراد از لحاظ دانستن لغات ضعيف اند و مفاهيم را خوب درك نمي كنند . آموزش كلامي ندارند و از لحاظ عاطفي واكنشهاي لازم را بدست نمي آورند .تمركز دقت در آنها محدود است و براي يادگيري از خودشان انگيزه نشان نمي دهند ، كه شايد بعلت شكستهايي بوده كه در حين يادگيري با آن مواجه شده اند . در اين گروه ممكن است افرادي پيدا شوند كه از لحاظ يادگيري در كارها عملي و غير كلامي به حد متوسط كودكان عادي برسند ، مشروط بر اينكه در موسسات خاص و تحت نظارت مربيان كار آزموده فعاليت كنند .

– گروه تربيت پذير :

اين گروه هوشبهري بين 50-26 دارند و چون توانائيهاي تحصيلي آنها از يك كودك 7 ساله تجاوز نمي كند پس از لحاظ آموزشي در سطح پائينتري قرار گرفته اند و امكانات محدودتري دارند و در مورد اين دسته هدف اين است كه كودك بتواند از خود مراقبت كند و نيازهاي اوليه خود مانند غذا خوردن ، لباس پوشيدن ، شانه كردن و را رفع كند . گر چه پيشرفت آموزش در اين كودكان مأيوس كننده است ولي براي اين دسته كلاسهاي ويژه اي در مدارس مخصوص تشكيل مي دهند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *